- ۲ گلواژه
- ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۱۶
امشب بچه هام مریضن. یکی از تب بالا از حال رفته ویکی از شدت سرفه نمی تونه بخوابه... و من بالای سرشون در آرزوی بهبودشون...
خدایا همه مریضهارو شفا بده،به حق محمد وآل محمد..
امشب دخترم اصلا حالش خوب نیست. از سرشب یکسره گریه می کنه و آروم نمیگیره... ساعت حدودای 24 همگی آماده باش رفتن به بیمارستان شدیم،بدون وسیله... وبه دلیل تنهانشدن پسرم، خونوادگی! ناامیدانه یه باردیگه گذاشتمش تو ننی درحالیکه اشکم جاری بود و درهمون حال شماره آژانس رو گرفتم... گفت تا 2 ماشین دارن... خداروشکر الان کمی آروم شده و تونست کمی بخوابه اگرچه سرفه بیدارش کرد ولی فعلا آرومه و تقریبا خواب..
خدایا!همه مریضارو شفابده، دخترم رو هم خوب کن و سروکارمون رو به بیمارستان نینداز.:'(.. خدایا! من سر قولم هستم...:-(
گاهی اینقدر غرق زیبایی های حضور بچه هام میشم که همه گرفتاریهامو به فراموشی می سپارم...
خدایاشکرت...
پارسال درچنین روزهایی ندای الهام بخش آسمانی, به من مژده داد که "ما به تو خیرکثیر عطاکردیم" وازآن زمان حضور موهبتی الهی, ازجنس "کوثر" رادروجودم باورکردم...
خدایاشکرت..