گل های باغ زندگی

گل های باغ زندگی

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

  • مامان سحر
امروز در نیمه اول 8 ماهگی، اولین دندان دخترکم خودنمایی کرد...
یادمه دندونهای داداشش از 5 ماهگی دراومدن، درست در روزهای آغاز بی پدری و غریبی ابدی من...
  • مامان سحر
خدایا!!!! بچه م.....:'(
بسم الله النور....:'(
  • مامان سحر
چقدرزوددوران سخت روزهای ابتدایی نوزادی گذشت و کم کم شیرینی لحظه های کودکانه فرارسید.اما به رسم دنیا هیچ چیز برمدار ثابتی نمی مونه...
وحالا یکی بر آستانه 7 سالگی و دیگری بر آستانه 7 ماهگی...
امشب دقیقا شب تولد صدرای عزیزم هست، بر مبنای ماه قمری. ولی فرزند نازنینم در تب میسوزه و شیرین زبونی کودکانه ش تحت الشعاع بیماری قرار گرفته..ودختر نازنینم هم درگیر مریضی..
خودم اونقدر درگیر پرستاری اونها شدم که دیگه از حال خودم غافل شدم تا الان که لحظه ای سر بر زمین گذاشتم فهمیدم که تنگی نفسم امشب چقدر شدیدتر شده ودارم خفه میشم...
واقعا که چقدر سنگینه مسوولیت پدر و مادر شدن وگاهی برای یک طرف بار آن سنگین تر..
  • مامان سحر

امشب بچه هام مریضن. یکی از تب بالا از حال رفته ویکی از شدت سرفه نمی تونه بخوابه... و من بالای سرشون در آرزوی بهبودشون...

خدایا همه مریضهارو شفا بده،به حق محمد وآل محمد..

  • مامان سحر

امشب دخترم اصلا حالش خوب نیست. از سرشب یکسره گریه می کنه و آروم نمیگیره... ساعت حدودای 24 همگی آماده باش رفتن به بیمارستان شدیم،بدون وسیله... وبه دلیل تنهانشدن پسرم، خونوادگی! ناامیدانه یه باردیگه گذاشتمش تو ننی درحالیکه اشکم جاری بود و درهمون حال شماره آژانس رو گرفتم... گفت تا 2 ماشین دارن...  خداروشکر الان کمی آروم شده و تونست کمی بخوابه اگرچه سرفه بیدارش کرد ولی فعلا آرومه و تقریبا خواب.. 

خدایا!همه مریضارو شفابده، دخترم رو هم خوب کن و سروکارمون رو به بیمارستان نینداز.:'(.. خدایا! من سر قولم هستم...:-(

  • مامان سحر

  • مامان سحر
امشب ودرست چند دقیقه پیش، دخترم خیلی خوشمزه وبرای اولین بار کلمه "مامّا" رو به زبون آورد...
خییییییییلیییی خوشمزه بود قربونش برم:-*
  • مامان سحر

  • مامان سحر

  • مامان سحر

  • مامان سحر
الان یه هفته س که دخترکم مریض شده,فقط جیغ میزنه وسرفه میکنه ودیگه نمیدونم چیکارکنم براش...پسرم هم از هفته قبلش.... وظاهراازامروزنوبت خودمه!
  • مامان سحر

گاهی اینقدر غرق زیبایی های حضور بچه هام میشم که همه گرفتاریهامو به فراموشی می سپارم...
خدایاشکرت...

  • مامان سحر
خدایاشکرت که باردیگه احساس زیبای مادری رونصیبم کردی..
مادری یه نوزاد معصوم..
اگرامکان داشت احساس این لحظه های زیبای تکرارنشدنی رو جایی ذخیره می کردم تادوباره بتونم درکش کنم....
  • مامان سحر

  • مامان سحر

پارسال درچنین روزهایی ندای الهام بخش آسمانی, به من مژده داد که "ما به تو خیرکثیر عطاکردیم" وازآن زمان حضور موهبتی الهی, ازجنس "کوثر" رادروجودم باورکردم...
خدایاشکرت..

  • مامان سحر
دیروز اولین روز به سمت تغذیه ی غیرشیر دخترم بود وظهر امروز هم در ادامه...
البته امشب خیلی دلش دردمیکرد و نمی دونم ربطی به این موضوع داره یا نه...به نظرخودم, نه!
  • مامان سحر
بااینکه اینجا رو فقط برای گذاشتن عکس بچه هام درست کردم, اما به نظرمیرسه باامکانات پیامکی سایت, بدنیست برای ثبت برخی لحظات ویژه ی اونها هم استفاده کنم..پست بعدی اولینش خواهدبود..
  • مامان سحر

  • مامان سحر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۸:۳۵
  • مامان سحر