فراز ونشیب
دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ
چقدرزوددوران سخت روزهای ابتدایی نوزادی گذشت و کم کم شیرینی لحظه های کودکانه فرارسید.اما به رسم دنیا هیچ چیز برمدار ثابتی نمی مونه...
وحالا یکی بر آستانه 7 سالگی و دیگری بر آستانه 7 ماهگی...
امشب دقیقا شب تولد صدرای عزیزم هست، بر مبنای ماه قمری. ولی فرزند نازنینم در تب میسوزه و شیرین زبونی کودکانه ش تحت الشعاع بیماری قرار گرفته..ودختر نازنینم هم درگیر مریضی..
خودم اونقدر درگیر پرستاری اونها شدم که دیگه از حال خودم غافل شدم تا الان که لحظه ای سر بر زمین گذاشتم فهمیدم که تنگی نفسم امشب چقدر شدیدتر شده ودارم خفه میشم...
واقعا که چقدر سنگینه مسوولیت پدر و مادر شدن وگاهی برای یک طرف بار آن سنگین تر..
وحالا یکی بر آستانه 7 سالگی و دیگری بر آستانه 7 ماهگی...
امشب دقیقا شب تولد صدرای عزیزم هست، بر مبنای ماه قمری. ولی فرزند نازنینم در تب میسوزه و شیرین زبونی کودکانه ش تحت الشعاع بیماری قرار گرفته..ودختر نازنینم هم درگیر مریضی..
خودم اونقدر درگیر پرستاری اونها شدم که دیگه از حال خودم غافل شدم تا الان که لحظه ای سر بر زمین گذاشتم فهمیدم که تنگی نفسم امشب چقدر شدیدتر شده ودارم خفه میشم...
واقعا که چقدر سنگینه مسوولیت پدر و مادر شدن وگاهی برای یک طرف بار آن سنگین تر..
- ۹۲/۱۲/۱۲